هدف نهایی این عملیات روانی، ایجاد شکافها و ناآرامی و سپس تبدیل آن به یک شورش و آشوب داخلی بود که در پیامهای اولیه دشمن به وضوح قابل مشاهده بود.با این حال، این پروژه با شکست سختی مواجه شد که ابعاد مختلفی داشت. بخش مهمی از این موفقیت مرهون مدیریت راهبردی رهبر معظم انقلاب در ساعات اولیه و روز آغازین تهاجم بود. ایشان با ایجاد انسجام سیاسی و نظامی در سطح عالی، ضمن خنثی کردن امید دشمن برای ایجاد خلاء تصمیمگیری و اقدام ناشی از شوک عملیات نظامی، مانع از بینظمی و التهاب در میان افکار عمومی و سوق یافتن آن به سمت ناآرامی و شورش شدند. این انسجام، اعتماد به نفس بالایی را در میان مردم و نیروهای مسلح ایجاد کرد.
بخش قابل توجهی از این موفقیت نیز مرهون فضای رسانهای کشور و انسجام رسانهای، به ویژه صداوسیما بود. آمار نظرسنجیها نشان میدهد بیش از ۶۰ درصد مردم اخبار خود را از صداوسیما دریافت کردهاند. حمله روز چهارم جنگ به صداوسیما، به عنوان مرکز اطلاعرسانی و نماد اعتماد به نفس ملی، گواه این اهمیت بود. هدف دشمن از این حمله، علاوه بر از کار انداختن این مرکز، استفاده از فرصت آنتن زنده برای ایجاد رعب و وحشت در دل ملت و ایجاد التهاب بود که با حماسه رسانهای صداوسیما، این توطئه به خودشان بازگشت و به یک «بومرنگ» تبدیل شد.عملکرد اطلاعرسانی و تبیینی صداوسیما در دوران جنگ و پس از آن، نشاندهنده قدرت رسانه در خنثیسازی جنگ روانی و تبلیغاتی دشمن در صورت انجام صحیح وظایف ذاتی خود بود.
درخصوص فضاسازیهای اخیر علیه صداوسیما، به نظر میرسد این انتقادات بیشتر کلیشهای و فاقد عمق استراتژیک باشد. بیانیههایی که این انتقادات را مطرح میکنند، اغلب حاوی نکات تکراری و کلی هستند که میتوانستند در هر زمان دیگری نیز مطرح شوند و لزوما به شرایط فعلی اختصاص ندارند. مهم این است که صداوسیما به وظایف خود، از جمله ایجاد فضایی برای تنوع بخشی به گفتوگوها، معرفی دیدگاههای مختلف و فراهم آوردن فرصت حضور برای چهرههایی که کمتر در رسانه حضور داشتهاند، ادامه دهد. این رویکرد، عاملی برای تقویت اقبال عمومی به رسانهملی است و نباید تحت تاثیر انتقادات بیمورد قرار گیرد. حفظ و تقویت این فضا برای رسانهای پویا و اثرگذار ضروری است.